من و تو

:|

1392/6/27 15:43
نویسنده : رها
306 بازدید
اشتراک گذاری

کوچولوی خوشگل من 
نیومده چه کارا که نمیکنی
چه فکرا که نمیکنم
میدونی از چی میترسم ، میترسم ازون مامانایی باشم که همش مواظب بچه شونه
ازونایی که از از فرط نگرانی نمیذاره بچه تکون بخوره

این حساسیتی که من الان تو خودم احساس میکنم _ از رفتارای خودم میترسم

خدایا
اگه تواناییه تربیته بچمون و دارم این نعمت و بهم بده ، اگه درصدی احساس میکنی که زوده و من هنوز به اون مرحله نرسیدم
ازت میخوام فقط صلاح کارم و بخوای و همراهم باشی  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

سولماز
27 شهریور 92 15:57
رها جون تو یه کلمه میگم خیلی دوست دارم بخدا

منم از همین میترسم که خیلی سخت گیری کنم
فکر کن از الان به همسریم گفتم حق نداری نی نی رو محکم بغل کنی یا پرت کنی بالا یا محکم بوسش کنی


وااااای سولماز جونم منم دوست دارم عزیزم
دقیقا
منم اینطوری ام ، عین همینارو به سیام میگم
خدا به داد ما و همسریامون برسه واقعاً
واااااااااااای
مامان تینا و رایان
27 شهریور 92 16:57
برای بچه اول این حساسیتها طبیعه ..همه اینجوری هستن...شاید پست "برو حالشو ببر" که نوشتم کمکی باشه برات..


مثل همیشه راس میگی
اسماءღمامانه فسقلღ
28 شهریور 92 15:50
همه خانوما همین جورین هستن منم خیلی حساسم ولی توکل کن به خدا من مطمئنم تو بهترییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییینی


من فدای تو بشم مهربون ن ن
مامی سویل
31 شهریور 92 13:30
عزیزم همه همین جورین. ولی خانوما تا می خوان مامان بشن حساس تر میشن. ایشالله همه چیز به خوبیو خوشی پیش بره.تو میتونییییییییییییییییییی


حساس بودن خیلی بده ، مامان من که یه مادر همیشه نگرانه ، همیشه میگم کاش من مثل مامانم نباشم ولی متاسفانه دقیقا تمام رفتارام کشیده به مامانم
همیشه به همه چی فکر میکنم
مامان تینا و رایان
31 شهریور 92 18:38
رها جون ممنونم از اینکه بهم سر زدی


فدات عزیزم - منم ممنون
سولماز
31 شهریور 92 19:39
رها جونم آدرس اون اکبر کبابی کجاست ؟؟؟ از وقتی گفتی افتادم به جون همسری اونم بلد نیست منم شکمو نمیتونم بیخیال بشم


سولمازی من دقیق آدرس و نمیدونم ، فقط اسم خیابون و میدونم که تو باغمیشه میشه
یه کبابیه کوچیکه ، وااااااااای با نون سنگک و کره محلی و سبزی و ... عالیه
اگه پیدا کردی حتما برین
مامان فرنيا
1 مهر 92 8:35
عزيزم بدون همه مادرها مثل هم هستند من اينقدر حساس هستم روي بچه يادمه چقدر ان ماههاي اول گريه كردم اما حالا كه دخترم سه ساله است خيلي از حساسيتهام كم شده اما باز هم مادرم و همش فكر ميكنم بلدم خوب تربيتش كنم يا نه؟


آره
ولی فک میکنم کلا خیلی حسسه قشنگیه فکر کردن
مامان سهند و سپهر
1 مهر 92 8:35

ايشالا خدا دوقلوهاي خوشگل نصيبت كنه ماماني مهربون
اونوقت نمي دوني حساس باشي يا دنبالش خودشون و كاراشون بدويي

مرسی از دعای قشنگت
مامان آيسو وآيسا
1 مهر 92 19:57
چند روزه دارم وبتو ميخووونم خيلي خوشم اومده بينهاييييييييييييييت
انشالله زودي ني ني بياد تو دلت البته اگه خدا بخواد


مرسی عزیزم ، فدااااااااااااااات به صفحه قشنگه شما که نمیرسه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به من و تو می باشد